پرونده قتل رومینای ۱۴ ساله که پدرش او را با داس کشت، تقاطعی از انواع ستمهای اجتماعی است. در نخستین روز از خرداد پدری از ترس بیآبرویی، داس را بر گردن نحیف دختر ۱۴ سالهاش نشاند و سرش را برید و نام «رومینا» مانند سارینا، هوژان، فرشته، زعفران، نازنین،، زبیده، سارا، هاجره و… قربانیان قتلهای ناموسی همین چند ماه آغازین سال ۹۹، در فهرست اسامی قبرستان جا گرفت. دختری که هنوز ۱۴ سالش تمام نشده بود.
پدر ابتدا سعی میکند دخترش را خفه کند و وقتی موفق نمیشود، سر دختر را با داس میبرد. با شیونهای مادر و بقیه همسایهها پلیس سر میرسد و قاتل را بازداشت میکند. این روزها پدر قاتل در زندان است، برادر ۶ ساله و مادر رومینا تنها عزاداران این خانه نیستند. اهالی روستای «حویق» شهرستان تالش چند روزی است که در غمی عمیق به سر میبرند.
برای بررسی هرچه بهتر این پرونده با اسفندیار اشرفی، عموی مقتول و همچنین بهمن خاوری، همان پسری که یکی از شخصیتهای این داستان دردناک است، به گفتوگو نشستیم. ناگفته پیداست که اظهارات این دو نفر که در جناحهای مقابل یکدیگر قرار دارند، کاملا با هم در تضاد است و نگارنده هم تلاشی ندارد تا حقی را بین آنها تقسیم کند و گزارش، صرفا روایتی است از یک قتل ناموسی دیگر.
ماجرا از ارتباط رومینا و بهمن آغاز شد. رابطهای که به زعم بهمن عاشقانه و از نظر عموی رومینا با رعب و تهدید همراه بود. بهمن حدودا ۲۹ سال دارد و حالا و بعد از رومینا زندگی خود را نابود شده میداند: «چند سالی بود که عاشق هم بودیم و بالاخره تصمیم گرفتم تا یک نفر را بفرستم و او را از پدرش خواستگاری کنم. اما از آنجایی که مذهب ما یکی نبود، مخالفت کردند. به همین خاطر هم دختر به من گفت که پدرم رضایت نمیدهد و باید فراریاش بدهم. همین شد که باهم فرار کردیم و پنج روزی ناپدید شدیم. بعد از این ماجرا بود که پدرش در پاسگاه حویق از من به جرم آدمربایی شکایت کرد. حتی به من تهمت زد که دخترش را بیهوش کردم و گاو و طلاهایش را هم یدم. وقتی پاسگاه دختر را خواست و او هم به آنها گفت که به خواسته خودش با من آمده است. ولی پدرش بیخیال نشد. در آگاهی آستارا هم از من شکایت کرد و چند روز بعد آگاهی با من تماس گرفت. ولی چند نفر از بستگان آمدند و خواستند که ما با هم صیغه کنیم تا ماجرا تمام شود. ولی آن مرد با پلیس هماهنگ کرده بود تا من را دستگیر کنند. موقع بازجویی من گفتم که آن دختر را دوست دارم و اجباری در کار نبوده و دختر هم در بازجویی این حرفها را تایید کرد. یک شب در بازداشتگاه ماندم اما در نهایت تبرئه شدم.»
پس از این اتفاقات خانواده رومینا به خانه برمیگردند و به گفته بهمن، وقتی مادر خانواده در حمام مشغول شستن لباسها بوده، پدر ابتدا سعی میکند دخترش را خفه کند و وقتی موفق نمیشود، سر دختر را با داس میبرد. با شیونهای مادر و بقیه همسایهها پلیس سر میرسد و قاتل را بازداشت میکند.
این داستان اما وقتی از زبان خانواده رومینا نقل میشود، تفاوت بسیاری میکند. اسفندیار اشرفی، عموی رومینا میگوید اصلا تفاوت مذهبی موضوع مهمی نبوده است و این پسر برادرزادهاش را تهدید کرده بود: «این پسر رومینا را با زور و تهدید اینکه او را میکشد با خود برد و ۶ روز تمام هم او را نگه داشت. بعد از این موضوع حتی ما خواستیم که بیایند و خواستگاری کنند اما خانواده آن پسر گفتن نه، پسر ما اشتباه کرده است. حتی عاقد آمده بود که عقدشان کند اما آن پسر قصدش چیز دیگری بود.»
او میگوید که بهمن رومنیا را اغفال کرد و پس از آن باعث شد که برادرش به مرز جنون برسد: «آن پسر در این مدت بارها با من تماس گرفته و ما را تهدید کرده است. به ما فحاشی میکند. اگر از رومینا عکسی نمیفرستاد این مسائل پیش نمیآمد. اصلا کدام مردی وقتی بخواهد با یک دختر ازدواج کند، عکسش را در اینستاگرام میگذارد؟ کدام مردی عکس ناموسش را در دنیا پخش میکند؟»
برادر قاتل که از قضا عموی مقتول هم هست میگوید مادر رومینا شرایط خوبی ندارد: «مادرش ۴۰ سال بیشتر ندارد و این روزها هم عزادار است. او هم فامیل ما و مثل خواهرمان است. حالا چه کنیم؟ او ولی دم است و باید برای پرونده تصمیم بگیرد. برادر من یک پسر ۶ ساله هم دارد. حالا زندگیاش نابود شده است. ما خانواده باآبرویی بودیم اما آن پسر همه زندگی ما را به هم زد.
ریاست محترم شعبه . دادگاه عمومی حقوقی شهرستان .
سلام علیکم با احترام اینجانب و در جایگاه خوانده دعوی مطروحه از سوی خواهان
، بتاریخ رسیدگی .، موضوع کلاسه خاطر روشن ضمیر ربانی ذات مقدس قضایی را با بیان یک مقدمه و من باب تلمذ ، به موارد ذیل معطوف داشته و صدور حکم بر بطلان دعوی مورد استدعاست.
عالی جناب بهتر میدانند اصول؛ مبانی و قواعدی است که مقررات بر پایه آنها وضع میشود. نظیر اصل ترافعی بودن، اصل علنی بودن، اصل کتبی بودن، اصل شفاهی بودن. اصل تناظر، و . اصول غیرقابل تغییرند و با وصف تغییر قانون، لایتغییر خواهندبود و قانونگذار حق تغییر آنها را ندارد بلکه باید مقررات خود را بر برپایه این اصول وضع نماید.
اصول لایتغییرند ولی تشریفات قابل تغییرند که همین امر یکی از ملاک های تشخیص اصول و تشریفات است.
تشریفات بر مبنای یک سری اصول وضع می شوند به نحوی که باید آن اصول و قواعد رعایت شوند. اگر تصمیمی بر خلاف هر یک از این اصول اخذ شود، باطل است مثل این که اصل ترافع حاصل نشود و ادله ای خارج از دادخواست و بعد از جلسه اول رسیدگی حقوقی، از سوی خواهان ابراز شود ،
به تمثیلاً خواهان مدعی داشتن شهودی شود که در دادخواست خود شهادت شهود جزو دلایل احصاء نشده و یا اگر شهادت شهود در ردیف ادله قرار گرفته ، نام شهود تعرفه نشده و امکان شناسایی و جرح شهود از خوانده سلب شده باشد .
اصول و قواعد قید ندارد اما تشریفات قید دارد. مقصود از قید این است که اگر اصول و قواعد نقض شد، بدون هیچ پیششرط و قیدی، موجب بطلان تصمیم است .
با حفظ طلیعه فوق:
در ما نحن فیه خواهان ، به تکلیف بند ۶ ماده ۵۱ قانون آیین دادرسی مدنی، باید کلیه اسناد و ادله جات خود را در دادخواست با رعایت تنجیز ،قید نموده و در قالب نسخه ثانی به خوانده ابلاغ کند تا خوانده با امتیاز اصل تناظر، در محدوده خواسته خواهان به تدارک دفاع بپردازد ، نتیجه این مقرره آمره آن است چنانچه خواهان بعد از جلسه اول رسیدگی حقوقی، مدعی وجود دلایلی شود که در ستون دلایل دادخواست خود، تعرفه ننموده ، خوانده تکلیفی به پاسخگویی نداشته و به تبع محکمه نیز تکلیفی در سنجش قضایی نخواهد داشت.
بنائا به مراتب و معنونه در فوق:
با حفظ دفاعیه تقدیمی و شرح ایرادات در شکل و ماهیت در جلسه اول رسیدگی ، و تاکید بر اینکه منشاء صدور سند نص صریح قانون تعیین وضعیت بوده و دلیلی بر جهات موجه نقض تصمیم واحد ثبتی در دادخواست مشاهده نگردید ، هیچ فردی بر مبنای قاعده ضرر و لاضرار و اصل ۴۰ قانون اساسی، نمیتواند اعمال حقی در فرض دارا بودن ، را وسیله اضرار به غیر قرار دهد ، و عنصر عدوان مورد ادعای خواهان در این عرصه مفقود و فاقد ادله اثباتی بوده و منشاء تصرفات اذن و تقسیم رسمی رقبه از سوی مورث صحابه دعوی بشرح مندرجات سند رسمی آتی الذکر و جملگی مشروع بوده و اندک مداقه در رونوشت سند رسمی شماره .مورخ سال تنطیمی مابین مرحوم و اینجانب بعنوان خریدار (ضم پرونده ) ، مشروعیت تصرفات در اعیان و عرصه مورد ترافع و تحت تصرف محرز و ایذایی بودن دعوی خواهان مدلل خواهد شد ، و از طرف دیگر سایر مالکان مشاعی و هر یک به فراخور محدوده تقسیم شده دارای تصرف و مستحدث هستند که طرف دعوی واقع نشده اند ، و تصرف هر یک از فرزندان مرحوم . در محدوده خاص و سکوت ده ساله خواهان با وصف تصرفات مشارالیه در محدوده ای که توسط مرحوم در کنار متصرفات اینجانبه تعیین شده ، غلبه ظاهر بر ادعای خواهان و مشروعیت تصرفات را محرز میسازد ، زیرا هر کجا ظاهر حال با اصلی معارضه کند ، ظاهر بر اصل رجحان و برتری داشته و اماره محسوب میشود ، رسیدگی و صدور حکم بر بطلان دعوی مورد استدعاست.
با تشکر و تجدید احترام